Sunday 23 August 2015

Asghar Farhadi: Life and Cinema

source +

From his earliest films to the recently acclaimed The Past (which I disliked), director Asghar Farhadi has followed two existing traditions within Iranian cinema: the socially conscious realist family melodramas of the 1990s and the gritty street films of the 1970s. Though this has given his work a sense of familiarity for Iranian audiences, Farhadi has nevertheless stood out for his breathtakingly rigorous cinematic style. Outside of Iran, where these cinematic traditions are little known, Farhadi’s work appears even more audacious and captivating.

Farhadi gained widespread attention in his home country with the release of Fireworks Wednesday, but his international breakthrough came with A Separation. The latter also marked a shift in the way his audiences inside and outside Iran entered into dialogue. The Iranians, who had been generally apathetic to westerners’ regard for Abbas Kiarostami, suddenly started monitoring, through an almost systematic process of news updates and translations, all that was said and written about Farhadi abroad.

On the night of the Oscars in 2012, documented in From Iran, A Separation (Kourosh Ataee, Azadeh Moussavi, 2013), millions of eyes in Iran were locked on TVs connected to illegal satellites, broadcasting the ceremony live, as if they were watching a national sporting match. Farhadi, as if aware of his sudden stature, turned the occasion into an opportunity for international conciliation in his acceptance speech. Since the live broadcast of the presidential election debates in Iran in 2009, this was the first collective viewing experience for the nation, a ceremony which was perceived as a dialogue between Iran and the US.

Asghar Farhadi: Life and Cinema (The Critical Press, 2014) is the first English book about the filmmaker, written by critic Tina Hassannia whom I interviewed recently for Fandor.


Singin' in the Rain (1952)



 از يادداشت‌هاي من بر ده فيلم برگزيده منتقدان ايراني در شمارۀ 400 ماهنامۀ «فيلم»
آواز در باران: آن دم كه رويا مسلط مي‌شود

در رأی گیری شمارۀ 400 تنها موزیکالی که به اتفاق آراء بالاتر از بقیۀ فیلم‌های ژانر خود قرار گرفته بود (و حتی تا آخرین لحظات جمع‌بندی آراء جزو دو فیلم اول قرار داشت) آواز در باران بود. نقدي كه بازلي كراوتر در زمان خود  در نيويورك تايمز نوشته پس از اشاراتي بي‌حوصله به يكي دو نكته "بامزه" فيلم، از جين كلي و استنلي دانن به عنوان كارگردانان اين "نمايش" (شو) ياد كرده است. اين نمونه‌اي است از برخورد منتقدان با موزيكال‌هاي بزرگ مترو در زمان خودشان. مايه‌ي شگفتي است راهي كه طي شده تا فيلم‌هايي مانند آواز در باران نه تنها جدي گرفته شده، بلكه به عنوان الگويي از سينماي ناب ستايش شوند.
با آن كه تمام آوازهاي فيلم، به جز دو تاي آن‌ها، تكراري بود، ساختار تازه، انرژي بي‌پايان و مجموعه‌اي درخشان از بازيگران و رقاصان و صحنه‌پردازي‌ها به اين موزيكالِ موزيكال ها رنگ و بويي ديگر مي‌دهد. شايد يكي از جسورانه‌ترين كارهاي كلي و دانن، انتخاب دبي رينولدز و دانالد اوكانر باشد. دبی رینولدز 19 ساله (که در رقابتي تنگانگ لسلی کارون و جین پاول را برای بازي در فيلم شكست داده بود) باید هر روز ساعت چهار صبح سوار اتوبوس شده و تا استودیو سه ماشین عوض می کرد تا اولین شانس بازیگری‌اش در سینما را به تجربه‌ای موفق بدل کند. او بعدها مصایب بازی در این فیلم و کنار آمدن با جین کلی سرسخت و كمي دیکتاتورمآب را به درد زایمان تشبیه کرد.